اطلاعیه مهم: با سلام کاربر گرامی... اگر با یوزر و پسورد هنگام ورود به تاپیک یا صفحاتی که با ادرس tk. شروع می شود، با خطا رو به رو شدین... در نوار ادرس مرورگرتون کلمه tk. را حذف کنید و به جاش com. بزارید و اینتر بزنید و مجدد برای ورود اقدام کنید... با تشکر مدیر کل انجمن
زندگینامه هوشنگ پزشک نیا
برترین مطلب این هفته ی سایت

بزودی

بزودی

نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: زندگینامه هوشنگ پزشک نیا

  1. maee آواتار ها
    maee
    معاون کل انجمن
    رتبه 1 - حداقل پست : 50رتبه 2 - حداقل پست : 200رتبه 3 - حداقل پست : 500رتبه 4 - حداقل پست : 1000رتبه 5 - حداقل پست : 2000رتبه 6 - حداقل پست : 3000
    معاون کل انجمن
    Jan 2014
    1,518
    50,268
    100
    50,268 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    0% فعالیت
    سه دوستایجاد کننده آلبوم تصاویربیشترین فعالیتبرچسب زن کلاس اولاولین گروه شما
    پایان دهنده گفتگو
    2,067
    تشکر شده 3,425 بار در 1,273 ارسال
    Ghamgin

    زندگینامه هوشنگ پزشک نیا

    هوشنگ پزشک نیا، نقاش
    تولد پنجم مرداد ۱۲۹۶، تهران
    مرگ جسمی نیمه شب شانزدهم آذر ۱۳۵۱ تهران

    افصح المتکلمین سعدی شیرازی، زمانی نوشت:
    «محال است هنرمندان بمیرند، و بیهنران جای ایشان بگیرند.»
    به واقع اگر در دوره ی سعدی، این مطلب از محالات بوده، باید جامعه ی ایرانی را زیر ذره بین نقد دید که سیر زندگی چگونه گشته، که قرنی نگذشته از این سخن، حافظ بزرگ همشهری سعدی، چرا گفته است:
    «عشق میورزم و امید که این فن شریف / چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود»؟
    یعنی آشکارا هنر را موجب حرمان و پرت شدن هنرمندان به زاویه ها و فراموشی دانسته است؟

    [برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
    شاید سخن سعدی علیه الرحمه، ریشه درخوشباشی و نگاه مثبت او داشته است، چون تاریخ اجتماعی ما، پر است از رنج و فشارهایی که بر بیشتر هنرمندان، تحمیل شده، به خصوص بر هنرمندان غیر درباری و غیر وابسته به دم و دستگاه خیره کن سلاطین.
    زنده یاد علی حاتمی، فیلمساز نمونه و آگاه ما، شمه ای از رنج های تحمیلی به یک نقاش نمونه را، در «کمال الملک»، نشان داده است و جالب اینکه استاد کمال الملک، فقط اهل نقاشی بود و مثل بسیاری از هنرمندان دیگر، به هیچ اپوزیسیون و دشمن شاهان و دستگاه عریض و طویلشان، گرایشی نداشت.
    واقعاً، حوزه ی اندیشگانی شاهان و قدرقدرتان، چرا همیشه به هنرمندان، دشمنانه بوده، نه تنها مهر ندیده اند از جانب سران حکومت و قدرت، بل وسایل مرگ و میر و آزارشان را فراهم کرده اند و عمله اکره ی قلدر خود را با چوب و چماق و قمه به جان آن ها انداخته اند؟
    یا باعث عزلت و گوشه گیری و حتا خودکشی برخی از این هنرمندان شده اند؟
    و درنهایت وسیله ی مرگ بیوسایل آنان را فراهم کرده اند؟
    میخواهیم از این پس، گاهی، نگاهی به زندگی سخت این هنرمندان داشته باشیم و البته نوع هنرشان مطرح نیست.
    نقاش یا خطاط یا سینماگر، تنها سبب انتخاب، همین ستمی است که بر آنان رفته و از نظر زمانی، با کار ما بخوانند، یعنی در ماهی که «خزه» را به روز میکنیم، هنرمند در همان زمان متولد شده باشد یا رحلت کرده باشد.
    پس اگر نخست سراغ هوشنگ پزشک نیا رفته ایم، به دلیل رنج های نقاش است و این نکته که در آذرماه فوت کرده است.
    نمیدانم مجموعه ی نامه های «ونسان وان گوگ» نقاش بزرگ امپرسیونیست هلندی را خوانده اید یا نه؟
    نخوانده اید بخوانید، تا با هنر دیگر این نقاش بزرگ، یعنی نوشتن و خوب نوشتن، آشنا شوید.
    این هنرمند، گرسنگیها میکشد، رنج ها میبرد، از توش و توان میافتد به خاطر بدغذایی و اوضاع بد روانی و آزارها که میبیند. نقاشی هایش ـ که اینک، هرکدام را ثروتمندان کلکسیون باز میلیون ها دلار میخرند، در اوج و شکوفایی هنرش، کسی کارهاش را نمیخرید.
    اما برادری داشت به نام تئو، که تکیه گاهش باشد و کاری کند که ونسان، از هرچه زده میشود، از هنر نقاشیاش زده نشود. مثلاً، تابلوهایی را که برای فروش به تئو میداد و فروش نمیرفت، برادر پنهان میکرد و میگفت آن ها را فروخته و خود با قرض و قوله و فروش وسایل شخصیاش، اندک بهای تابلوها را به ونسان میداد.
    اما متأسفانه در این ملک هنرخیز، نه تنها هنرمند تکیه گاهی ندارد، باید دشمنی های بی جهت قوم و خویش و همسایه و آشنا و غریبه را تحمل کند.
    فرمود:
    «عشق و انگشت نمایی و ملامت، همه سهل است / تحمل نکنم بار جدایی!»
    هنرمندان نام آور ما، در اوج نداری و آزار و چه و چه، تعادل روانی هم از دست میدادند و در مرز و لبه ی جنون، باید تیر و طعنه و مشت و لگد و پشت چشم نازک کردن ها را تاب میآودند، که ممکن نیست.
    مگر آدمی از سنگ است و آهن؟
    دقت کنید به سال های پایانی نقاش، هوشنگ پزشک نیا:
    تا سال ۱۳۳۷، از خارج به ایران برمیگردد، به او وعده ی کاری را داده بودند، اما وقتی برگشت دریافت که کار را به دیگری داده اند.
    ده سال در کنسرسیوم نفت در داغی آبادان برای نشریات فراوان کنسرسیوم کار کرده بود و نقاشی کشیده بود. چون به ایران برگشت و بیکار ماند، در نامه ای دستمزدش را از کنسرسیوم طلب کرد، اما به حق و حقوقش دست نیافت.
    سال های ۱۳۳۹ و ۴۰، باز با شوری عاشقانه ۱۵۰ تابلوی جدید میکشد و آن ها را به پاریس و لندن میبرد.
    در گالری تدسکو پاریس آثارش را به تماشا میگذارد، چندتایی را میفروشد و بسیاری را نزد «مادام الو» نامی که گالریدار بوده، امانت میگذارد.
    سرنوشت آن آثار هرگز معلوم نشد و در غربت مرده خور شدند.
    تا آخر عمر پزشک نیا منتظر بود تا بهای این تابلوها را دریافت کند که البته به مقصود نرسید.
    سال ۱۳۴۱ برادرش ایرج در تصادف کشته میشود و وضع روحی اش کاملاً به هم میریزد.
    ده سال پایان زندگیاش با سختی، تلخی و آشفتگی گذشت.
    بدبین و شکاک شده بود.
    نامه هایی به مراکز مختلف و شخصیت های فرهنگی و سیاسی کشورها می نوشت و با سربرگ و امضای «شاهزاده الکساندر رمانف قاجار» ارسال میکرد.
    او مدعی میشد پدر واقعی عصر فضا و فضانوردان است و طرح و نظریه ی فضایی خود را از آبادان به دانشمندان امریکا و شوروی فرستاده است و در انتظار پاداش و جایزه و قدردانی بود.
    همچنین ادعا میکرد که تابلوهای بسیاری از کارهاش را برای رئیس موزه های شهر مسکو فرستاده است و... مکاتبه ها میکرد برای گرفتن پول تابلوها!!
    که صد البته هرگز، به پشیزی هم دست نیافت و مهم تر اینکه معلوم نشد چه بر سر تابلوها آمده.
    حتی خانواده اش، همسر و چهار فرزندش هم نفهمیدند.

    پزشک نیا، در آبادان همپالکی و همراه و همکار ابراهیم گلستان (نویسنده و فیلمساز) بوده و گلستان مطلب جالبی درباره ی زندگی و کار این نقاش آزرده نوشته که قابل خواندن است:
    "هوشنگ پزشک نیا در خانه ی شماره ۱۷ خیابان اول، خیابان هدایت (دروس) تهران وقتی با فرزندانش زندگی میکرد، در نیمه شب شنبه ۱۶ آذر ۱۳۵۱ بر اثر سکته ی قلبی درگذشت.
    به نقاشیهای او نگاهی چندباره بیندازیم و فاتحه خوان روح ناآرامش باشیم. "

    یادش خوش و زنده باد.

    منبع:akairan.com
    عزیزانت رو همین ثانیه دوست داشته باش ...

    همین ثانیه قدرشون رو بدون!

    همین ثانیه در آغوششون بگیر

    منتظر هیچ فردا و روز مبادایی نباش...
    2 کاربر مقابل از maee عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. alireza
    #1 ارسال شده در تاريخ 01-16-2014 در ساعت 08:52 PM

  2. maee آواتار ها
    maee
    معاون کل انجمن
    رتبه 1 - حداقل پست : 50رتبه 2 - حداقل پست : 200رتبه 3 - حداقل پست : 500رتبه 4 - حداقل پست : 1000رتبه 5 - حداقل پست : 2000رتبه 6 - حداقل پست : 3000
    معاون کل انجمن
    Jan 2014
    1,518
    50,268
    100
    50,268 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    0% فعالیت
    سه دوستایجاد کننده آلبوم تصاویربیشترین فعالیتبرچسب زن کلاس اولاولین گروه شما
    پایان دهنده گفتگو
    2,067
    تشکر شده 3,425 بار در 1,273 ارسال
    Ghamgin



    با تشکر از پست عالی شما :)

    در صورت امکان ، دوست داشتم از آثار این هنرمند هم در اینجا آورده شود.
    یادشان زنده باد.
    2 کاربر مقابل از maee عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. alireza,maee
    #2 ارسال شده در تاريخ 01-16-2014 در ساعت 09:47 PM

  3. maee آواتار ها
    maee
    معاون کل انجمن
    رتبه 1 - حداقل پست : 50رتبه 2 - حداقل پست : 200رتبه 3 - حداقل پست : 500رتبه 4 - حداقل پست : 1000رتبه 5 - حداقل پست : 2000رتبه 6 - حداقل پست : 3000
    معاون کل انجمن
    Jan 2014
    1,518
    50,268
    100
    50,268 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    0% فعالیت
    سه دوستایجاد کننده آلبوم تصاویربیشترین فعالیتبرچسب زن کلاس اولاولین گروه شما
    پایان دهنده گفتگو
    2,067
    تشکر شده 3,425 بار در 1,273 ارسال
    Ghamgin
    حتما... اگر بتونم چیزی پیدا کنم قرار میدم
    عزیزانت رو همین ثانیه دوست داشته باش ...

    همین ثانیه قدرشون رو بدون!

    همین ثانیه در آغوششون بگیر

    منتظر هیچ فردا و روز مبادایی نباش...
    #3 ارسال شده در تاريخ 01-16-2014 در ساعت 10:26 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فقط، فن، فروش، فراموشی، فضا، فضانوردان، فضایی، قلبی، قابل، قرار، منبع، منتظر، مهم، موزه، میلیون، مگر، ماهی، متولد، مثل، مثبت، مجموعه، مختلف، مرده، مرز، نقاشی، نقد، نمونه، چهار، چون، نویسنده، نوشتن، نوشته، نوع، نیمه، نیا، چیزی، نیست، نکته، چگونه، نگاه، نگاهی، نامه، نخست، نداری، چرا، چشم، نشان، نظر، هم، همه، همین، همیشه، همراه، همسایه، همسر، هنرمند، هنرمندان، هوشنگ، هیچ، هایش، هدایت، وقتی، واقعی، وسیله، وسایل، وضع، وعده، یک، یاد، یعنی، کلکسیون، کن، کنم، کنید، کند، که، کاری، کردن، کرده، گلستان، گوشه، گیری، گالری، گرفتن، پنهان، پنجم، پول، پیدا، پایانی، پاریس، پدر، پزشک، پست، پشت، آن، آنان، آثار، آخر، آذر، آشنا، امکان، امریکا، انگشت، انتظار، این، اینکه، اینجا، ایرانی، اگر، اثر، اجتماعی، ارسال، از، است، است؟، استاد، بهای، بین، بیشتر، با، باید، باد، باز، باشیم، باعث، بر، برای، برخی، بزرگ، تنها، تابلوی، تاریخ، تشکر، تصادف، جالب، جای، جایزه، جدید، جدایی، حق، حوزه، حتما، خواندن، خوب، خود، خیابان، خانه، خانواده، خارج، خاطر، دقت، دلیل، دلار، دم، دوره، دوست، دید، دانشمندان، داده، داشته، در، دروس، درگذشت، درباره، دستگاه، دشمنی، ذره، روحی، روز، ریشه، رئیس، زمانی، زنده، زندگی، زندگینامه، زیر، سیر، سکته، سال، سخت، شما، شوید، شود، شانزدهم، شب، شخصیت، شدن، شدند، صورت، علیه، عمر، عالی، عاشقانه، عصر، غیر، غریبه

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

Designed With Cooperation

Of Creatively & VBIran


Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0